فراموش کردن دردناک تر ولی ازاین دودردناک تر اینست که ندانی باید صبرکنی یا فراموش! به چه می خندی تو؟ ز آن روزی که من دیدم نگاهت شدم عاشق به چشمانت سیاهت آن وقت عشق تو روز و شبم بود به هنگام شب بالین سرم بود یک روز از عشق تو غافل نبودم به عشق دیگری حاصل نبودم تو بودی عشق من فقط تو بودی تو هستی عشق من فقط تو هستی تو رو بخدا بعد من مواظب خودت باش گریه نکن آرووم بگیر به فکر زندگیت باش غصه م میشه اگه بفهمم داری غصه می خوری شکایت از کسی نکن با اینکه خیلی دلخوری دلت نگیره مهربوون عاشقتم اینو بدوون دلم گرفته می دوونی از هم جدا کردنموون دل نگروونتم همش اگه خطا کردم ببخش بازم منو بخاطره تموومه خوبیات ببخش اصلا" فراموشم کنو فکر کن منو نداشتی اینجوری خیلی بهتره بگو منو نخواستی برو بگو تنهایی رو خیلی زیاد دوسش داری اگه تو تنها بمونی به کسی کاری نداری بدترین درد این نیست که عشقت بمیره بدترین درد این نیست که به اونی که دوستش داری نرسی بدترین درد این نیست که عشقت بهت نارو بزنه بدترین درد اینه که عاشق یکی باشی و اون ندونه
به مفهوم غم انگیز جدایی؟
به چه چیز؟
به شکست دل من یا به پیروزی خویش؟
به چه می خندی تو؟
به نگاهم که چه مستانه تو را باور کرد؟
یا به افسونگری چشمانت که مرا سوخت و خاکستر کرد؟
به چه می خندی تو؟
به دل ساده من می خندی که دگر تا به ابد نیز به فکر خود نیست؟
خنده دار است، بخند
Design By : Pars Skin |